خانوم ببخشید،بله با شمام.راستش شما منو عصبی می کنین وقتی حقوق انسانی و اجتماعی خودتون رو نادیده می گیرید تا دیگران و آروم نگه دارید.خودتون چی فکر می کنین؟حقوق انسانی خودتونو نادیده می گیرین که چیو ثابت کنین؟که فرشته این؟ نه خواهر من اگه فرشته بودین کسی جواز خیانت به شما رو نداشت.اگه فرشته بودین از 9 سالگی مسئولیت کامل کیفری نداشتین.اگه فرشته بودی می تونستی دختر 13 سالتو ندی به یه مرد 70 ساله.آهان بگو اگه فرشته ای پلیس امنیت اخلاقی تو خیابون چیکار می کنه؟...
راستی مامان فرشته ها چه شکلین؟
مامان آدمام میتونن فرشته باشن؟
...............
...............
خانوم ببخشید" روزتون مبارک "
بسمه تعالی
سلام،
در تایید جمله ی "ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم..." باید بگم:
تولدم مبارک
گنجشکک اشی مشی
لب بـــــــــــوم مانشیـن
بارون میادخیس میشی
برف میاد گوله میشی
میفتی تو حوض نقاشی
کــی می گیره فراش باشی
کی می کشه قصاب باشی
کی می پزه آشپز باشی
کـی می خوره حاکم باشی
گنجشکک اشـــی مشی... (مرد باش!)
آی آقا!
طنابت را به مادرمن قرض می دهی؟
تا دو سوی حیاتش(حیاط) را بهم گره بزند.
لباسهای برادرم خیس باران است.
اگر آن زن که قفل بر پنجره مان نهاده است، خواهر من بود
قرآن بالای نیزه اش را بر میداشتم و روی طاقچه ی ادراک آدمی می گذاشتم.
اگر آن زن که قفل بر پنجره مان نهاده است، خواهر من بود
برای سنگینی کلیدهای دروغین دور گردنش تسبیح مادرانه ای می خریدم.
آی اگر آن زن خواهر من بود!
در آستانه ی به تعداد انگشتان دست نزدیک شدن سایتها و وبلاگهای فیلتر نشده خبر رسید:
هیچ کس تنها نیست،
مخصوصا شما،
اینترنت حفاظت شده ی دانشگاه!
آقا من موندم،
موندم تو کار این "mg sin(teta)"،حالا خوبه فقط یه مولفه از یه نیروی پیش پا افتاده است !(چاکر داداش نیوتن مونم هستیم ) وگرنه دیگه آسمونو رو سرمون خراب میکرد. آخه عزیز من قربون چشای بادومیت ما که بصورت defult پشت پا خورده ی این روزگار لاکردار هستیم تو دیگه خداوکیلی نیفت پشت پای ما. یه جمله رو از من داشته باش "همیشه رو پای خودت باش،مرد باش، یا خودت تنها راه برو یا به راه رفتن دیگران فقط کمک کن"(۱).خلاصه گفتم که بدونی اینجا آدمای زیادی هستند که چیزی به اسم "سرازیری" واسشون یا تعریف نشده یا وجود نداره و مردونه ازت می خواند که تو سر بالایی زندگیشون اونا رو با mg خودشون تنها بذاری. و در آخر
زنبور درشت بی مروت را گوی باری چو عسل نمی دهی نیش نزن
تمام، پایان
(۱): لازم بود بیشتر از یه جمله باشه.
آخرین سنگر سکوته
حق ما گرفتنی نیست
آسمونشم بگیری
این پرنده مردنی نیست
آخرین سنگر سکوته
خیلی حرفا گفتنی نیست
ای برادرای خونین
این برادری تنی نیست
موج دستای من و تو
دست دریا رو گرفته
عکس تو با سرمه ی خون
چشم دنیا رو گرفته
ما که از آوار و ترکش
همه رو به جون خریدیم
تو بگو هم سنگر من
ما تقاص چی رو میدیم؟
اول به بانگ نای و نی آرد به دل پیغام وی
وانگه به یک پیمانه می با من هواداری کند
پشمینه پوش تند خو کز عشق نشنیدست بو
از مستیش رمزی بگو تا ترک هشیاری کند
.....................................................
آقا همینه دیگه،حرف دل منم همینه
من اعتراف می کنم!
امروز بوی عید شنیدم،
نه با گوشهایم
با چشمهای داغ دخترک فال فروش؛
که کف اش کفاش مهربان نداشت.
برخیزمادرم
خاک حلبچه را بر رخت من بباف،
چیزی به عید نیست!
.........................................
اینم عیدی بچه های حلبچه که ۲۶ اسفند ۱۳۶۶ خوابیدند ،نمیدونم کی باید معذرت بخواد به خاطر جریحه دار شدن احساسات شما ،منو ببخشید.