اگر آن زن که قفل بر پنجره مان نهاده است، خواهر من بود
قرآن بالای نیزه اش را بر میداشتم و روی طاقچه ی ادراک آدمی می گذاشتم.
اگر آن زن که قفل بر پنجره مان نهاده است، خواهر من بود
برای سنگینی کلیدهای دروغین دور گردنش تسبیح مادرانه ای می خریدم.
آی اگر آن زن خواهر من بود!
سلام علیکم
خیلی خوشم اومد از وبلاگت واقعا مرسی که وقت میذاری و برای ما مطلب می ذاری [هورا]
راستی اگه افتخار تبادل لینک میدی منو لینک کن با عنوان\" ماهیگیری برای تفریح\" و بعد بیا نظر بده تا لینکت کنم.
قربانت
بازهم بهت سر میزنم.خیلی کارت بیسته
[نیشخند][قلب]
سلام ممنون نظر لطفتونه
شما لینک شدین.
سلام
مرسی از اصلاحات
به روزم با شعری کمی متفاوت در باره معلم
خوشحالم می کنید
سلام
خواهش می کنم.
فقط میتونم بگم متاسفم
ممنون!
میدونی و میدونیم اون سگ پیر نه قلبی داره نه عقلی و نه میفهمه چه احمقانه زندگی ما بازیش شده ههههههههی به بچه و دیونه نباید چاقو داد ههههههی چی بگم که اینجا سرنوشتمون رت چاقوی دست دیوونه ها سلاخی کرده هههههههههی چی بگم برای الی ای که دارن ازمون میگیرن ههههههی چی بگم ااگه عدالتی باشه که نیست که نیییییییست امیدوارم مرگ این سگ پیرو به بدترین شکل ببینم!زوزه بکشه و نگاه نفرت آدم ها رو ببینه هههههی
...
درود. خوب بود . شب خوش
سلام و ممنون.
سلام نی نواز عزیز
ما و چندتا از دوستان وبلاگی زدیم تحت عنوان "انجمن مستقل دانشجویان ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان" خوشحال می شیم اگه به ما سریزنین و تبادل لینک کنین
موفق باشین
بله ممنونم
آی اگر آن زن خواهر من بود.......
زیبا بود
زیبا خوندین!
آن زن خواهر من نیست...!
خدا نصیب گرگ نکنه!