چه سر به زیر انسان می کشند،
گره های سرخ، زرد، سبز
که می رقصند و چاک می زنند انگشتان سرما خورده ی دخترانی را
که چشم بر نمی دارند از ردپای نی آلود آدمکی که،
قرار بود صبح بیاید ...
از اشعار و متن های وبلاگتون بسیار لذت بردم به خصوص همین متن اخیرو صد البته عکسهای مرتبط و زیبایی که زینت بخش وبلاگتان شده است / به دیدن من هم بیاید خوشحال میشم/موفق باشید
منو با عشق آسمانیخیلی ممنون
خدا چشم خود را بستوقتی حسرت حتا یک آخبر لبان دختر زیبای تهرانی ماسید
نه ،آخاین نیست دلیل باز بودن چشمهای خدا
از اشعار و متن های وبلاگتون بسیار لذت بردم به خصوص همین متن اخیرو صد البته عکسهای مرتبط و زیبایی که زینت بخش وبلاگتان شده است / به دیدن من هم بیاید خوشحال میشم/موفق باشید
منو با عشق آسمانی
خیلی ممنون
خدا چشم خود را بست
وقتی حسرت حتا یک آخ
بر لبان دختر زیبای تهرانی ماسید
نه ،آخ
این نیست دلیل باز بودن چشمهای خدا