سلام.
دوستم می گفت خدا قدیما تا مردم گناه می کردند، رو سرشون عذاب نازل می کرد،که بمیرند که بفهمند،که چه میدونم؟!
خدایا...
واین لیوان چای،
هی خورد می شود...
بین انگشتانم.
سلام عزیزمواقعا چی شد که این طوری شد؟کاش دغدغه ی همه بود!!!!
هر آنکس بیاموزدم که چگونه روی برگهای تنم جان دهم ،تا بشر پیروز گردد.هر آنکس بیاموزدم که چگونه قلبم را تکه نانی گردانم ،تا بشر بدان سیر گردد.هر آنکسبیاموزدم که چگونه رنج را از بین دفتر شعرم ،و از بین دلگفته های فقرا پاک کنم.هر آنکس بیاموزدم، که چگونه سادگی را پیشه کنم .همچو علف همچو آبهر آنکس بیاموزدمواژه ای برگزینم بیانگر:جوش و خروش کودکانو حس و حال پاکدلانهر آنکس بیاموزدم :شعر، نامه عاشقانه ای است برای بشر ،شعر، حرف دلی است از آن بشرهر آنکس در تعریف شعر چنین حکمتی بیاموزدمتا ابد بنده اویم نزار قبانی
سلام عزیزم
واقعا چی شد که این طوری شد؟
کاش دغدغه ی همه بود!!!!
هر آنکس بیاموزدم
که چگونه روی برگهای تنم جان دهم ،
تا بشر پیروز گردد.
هر آنکس بیاموزدم
که چگونه قلبم را تکه نانی گردانم ،
تا بشر بدان سیر گردد.
هر آنکسبیاموزدم
که چگونه رنج را از بین دفتر شعرم ،
و از بین دلگفته های فقرا پاک کنم.
هر آنکس بیاموزدم،
که چگونه سادگی را پیشه کنم .
همچو علف
همچو آب
هر آنکس بیاموزدم
واژه ای برگزینم بیانگر:
جوش و خروش کودکان
و حس و حال پاکدلان
هر آنکس بیاموزدم :
شعر، نامه عاشقانه ای است برای بشر ،
شعر، حرف دلی است از آن بشر
هر آنکس در تعریف شعر چنین حکمتی بیاموزدم
تا ابد بنده اویم
نزار قبانی