اینجا برای اینکه سرت را گرم کنند هرچه دم
دستشان آمد می اندازند زیر پایت... تا بروی آن دنیا و ببینی و بپرسی دیگر کار از
کار گذشته است. همین بهشت خودمان را می گویم!
مرضیه طالبیان
سهشنبه 3 خردادماه سال 1390 ساعت 09:40 ب.ظ
ما نوشتیم و گریستیم ما خنده کنان به رقص بر خاستیم ما نعره زنان از سر جان گذشتیم ... کسی را پروای ما نبود. در دور دست مردی را به دار آویختند : کسی به تماشا سر برنداشت ما نشستیم و گریستیم ما با فریادی از قالب خود بر آمدیم....
با فریادی از قالب خود بر آمدیم.... ای کاش برآمده بودیم!
ما نوشتیم و گریستیم
ما خنده کنان به رقص بر خاستیم
ما نعره زنان از سر جان گذشتیم ...
کسی را پروای ما نبود.
در دور دست مردی را به دار آویختند :
کسی به تماشا سر برنداشت
ما نشستیم و گریستیم
ما با فریادی
از قالب خود بر آمدیم....
با فریادی
از قالب خود بر آمدیم....
ای کاش برآمده بودیم!
خیلی زیبا بود حداقل برای من که یک زنم. کلیت مطلب را خوب گفتی... قلمت پایدار...
مچکرم!
salam
?what
شما را ارجاع میدهم به جمله ای که میگفت بهشت زیر پای مادران است!
eyval
ایول به شما! آقا