نی نواز

" هر کس به این سرا درآید، نانش دهید و آبش دهید و از ایمانش مپرسید "

نی نواز

" هر کس به این سرا درآید، نانش دهید و آبش دهید و از ایمانش مپرسید "

پارسال

   

پیچ پیچ بیرنگ دستهای مادری

در پچ پچ نیرنگ برادری

نفس می زد

  
نظرات 14 + ارسال نظر
یک زن دوشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:41 ب.ظ http://radepayeman.blogsky.com

گل.گل. گل.

بوس.بوس.بوس.

تهران موبایل دوشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:48 ب.ظ http://tehran-mobile.com/index.aspx

سلام.فروشگاه خرید گوشی و دوریین .در این فروشگاه تمامی اجناس با لوازم اصلی و اورجینال عرضه میگردد و مشتری تا چهل وهشت ساعت بعد از خرید فرصت دارد جنس معیوب را به فروشگاه مرجوع نماید

حسین دوشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:34 ب.ظ http://www.akslar.com

سلام . مطالب وبلاگتون بسیار جالب بود. اروزی موفقیت دارم برای شما

سلام شما همیشه به من لطف دارین ممنونم دوست خوبم

سروش.س دوشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:31 ب.ظ http://chapdast1388.blogfa.com

عالی.بازی با کلامت حرف نداره.به روزم با:
یک سال قبل، در چنین روزی

ممنون ،

فرزاد سه‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:47 ق.ظ http://farzad388.blogfa.com

سلام
صادقانه بگم چیز زیادی نفهمیدم پس واسه خودم همینجوری استدلال کردم، که منظور از مادر ایرانه، نیرنگ برادران هم درگیری هاست یا شاید فتنه گران، و نفس زدن هم شاید آزرده خاطر شدن و زجر کشیدن، حلا چرا من قضیه رو سیاسیش کردم به خاطر اسم مطلب بود که پارسال در چنین روزی چه خبر بود...
امیدوارم خیلی بیراه نرفته باشم

سلام
این شعر واقعا سیاسی بود
مادر همون مادره مادر بچه هایی که میرفتن تظاهرات و برادر هم همون برادره که بچه ها رو می کشت

نرگس سه‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:27 ق.ظ http://www.rainlover.blogfa.com

پارسال.... سالی بود که دیگه بر نمیگرده... آرزوم بود مثل اونایی که رفتن... میرفتم و این سکوت رو نمیدیدم...
خوبی تو مرضیه جون؟ نمیای پیش ما؟

سلام عزیزم ،پارسال ممکنه تکرار بشه و چه تکرار مظلوم و با مفهومی خواهد بود

محمد نعمتی سه‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:36 ب.ظ http://www.m-nemati.blogfa.com

سلام مرضیه جان . به نظر من خلاصه ، مختصر اما بسیار مفید و با مفهوم مینویسی .
پارسال سالی بود که هنوز ادامه داره و اونهایی که رفتند راهشون پاینده ست .

به خاک اگرچه میریزیم
سحر دوباره بر میخیزیم

سلام ممنون شما به من همیشه لطف داشتین دوست خوبم.
بله حق با شماست پارسال ادامه داره!

نرگس سه‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:06 ب.ظ http://www.rainlover.blogfa.com

مرضیه جان... می دونی چیه؟ خوشحالم چون به بیشتر بلاگها که سر میزنم میبینم 25 خرداد دیگه از عشق و تیر و اینا چیزی نگفتن... بلکه حتی به انداز یه خطم شده از پارسال گفتن... امیدوار شدم...

ممنون از نظراتت...

سلام عزیزم این خوبه یعنی هم خوشحالی تو خوبه هم یادکردن از پارسال

فرزاد سه‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:09 ب.ظ http://farzad388.blogfa.com

سلام پس زیاد بیراه نرفتم چون ایران هم یه جورایی مادر شهداست وبرادر هم همون برادرا بودن که به جون هم افتاددن

نه منظورم خیلی ساده تر بود

آه ه ه ه ه ه سه‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:33 ب.ظ

ببخشید شما؟ چرا ساکتین؟

فرزاد چهارشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:37 ب.ظ http://farzad388.blogfa.com

سلام
داستانی از فرزاد کمانگر تو وبلاگم زدم...
لطفا شما آخر داستان را ادامه بدین
با سپاس

سلام
لطفا از این کارای سخت از من نخواین! ):

B-29 پنج‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:11 ب.ظ

سیاست چیزبدیه امیدوارم روزی از زندگی آدماپاک بشه

پریسا پنج‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:42 ب.ظ http://http://www.hamishegi-taraneh.blogfa.com/

دستهای مادر ... آرام ترین و بهترین مأمن جهان
... اما دیگه از برادری نمیشه حرفی زد!
... ریسمان برادری رو از هم گسستند!

فرزاد یکشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:20 ب.ظ http://forneda387.blogfa.com

سلام
شعر تازه مرا حتما ببینید:
forneda387.blogfa.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد