نی نواز

" هر کس به این سرا درآید، نانش دهید و آبش دهید و از ایمانش مپرسید "

نی نواز

" هر کس به این سرا درآید، نانش دهید و آبش دهید و از ایمانش مپرسید "

برای چه زیسته ام

وقتی دیوانه وار کتابهایم را ورق میزدم، کتابهایی که یادگار ۱۸ سال زندگی آرام بود که من امروز باید بدانم چرا اینگونه با اینها عاشقانه زندگی می کرده ام و برای چه با آنها زیسته ام، به صفحاتی رسیدم که به نشانه ی اهمیت چند سطر از سطور تامل برانگیزش را آبی نقاشی کرده ام.

آنچه آنروز برایم موضوعیت داشت این نبود که برای چه زیسته ام؟من به دنبال کلمات می گشتم چرا که هر روز زیستنم را خط کشی می کردم .آنچه از کلمات یافتم بخشی از مقاله ی برتراند راسل فیلسوف،ریاضی دان و نویسنده ی انگلیسی بود :

سه شوق ساده،ولی قاهر و نیرومند،بر زندگی من فرمان رانده اند:یکی سودای عشق ،یکی طلب دانش و دیگر احساسی تحمل ناپذیراز شفقت و همدردی با آلام بشری....

نخست جویای عشق بوده ام از آنکه عشق وجد و شادی می آفریند...عشق را بدان خاطر جویا بوده ام که در اتحاد عشق،بهشتی را که در خیال قدیسان و شاعران گذشته است،در یک مینیاتور عرفانی ،به چشم دیده ام.اینهاست آنچه در عشق جستجو کرده ام و یافته ام،هر چند عشق از آن خوب تر است که با زندگی آدمیان درآمیزد.

دانش را نیز با همین شوق و شور طلب کرده ام و پیوسته آرزو داشته ام که از راز دل آدمیان با خبر شوم...

عشق و دانش،این دو شوق نخست،بدان قدر که از آنها بهره یافتم،مرا به سوی آسمان سوق داده اند،اما احساس شفقت و همدردی با رنجهای آدمیان پیوسته مرا به زمین بازگردانده است...که تمامی دنیای تنهایی و فقرو رنج طنز تلخی است که آرمانهای بزرگ انسانی را ریشخند می کند.

..................................................

دلیل زیستن من همین هاست،اما دلیل من برای نوشتنشان،این است که باید بیاموزم از شما، پس بنویسید ...

نظرات 9 + ارسال نظر
محمد چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 10:10 ب.ظ http://mohammad1.blogsky.com

سلام آبجی گلم.وب جالبی داری.ممنون می شم یه سری هم به من بزنی.
در ظمن دوست دارید که با چه اسمی لینکتون کنم؟
شما منو با اسم شکست عشقی لینک کنید.
دوستون دارمو
همیشه ســـــــــــــبـــــــــــــز باشید.

سلام.ممنون از لطفتون
نی نواز اسم خوبیه با این اسم من رو لینک کنید

باران جمعه 3 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 04:22 ب.ظ http://baran-15 blogsky.com

سلام وبتون خیلی قشنگه ممنون می شم به من هم سری بزنید .
دوست دارت باران (نگار)

akbar جمعه 17 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 03:10 ب.ظ http://www.holdehost.com

سلام می خوای وب لاگت به صورت سایت در بیاد یا اصلا دوست داری سایت داشته باشی ما سیستم مدیریت محتوای زیر را به صورت رایگان برای شما نصب میکنیم شما در صورت داشتن( domain ) دومین فقط با پرداخت 6000 تومان صاحب سایت شوید
e107
rash cms
jomla
datalife

www.holdehost.com


شبنم شنبه 23 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 02:26 ق.ظ

wow!!!!!W
20...............!like always!

ناشناس دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:06 ب.ظ

قرار بود واسه مطالب قبلی نظر هام بنویسم !

از آغاز شروع میکنیم!
برای چه زیسته ام !

جالب بود مرسی به وبلاگ منم سر بزنید!!!

شوخی کردم

وقتی بخواهی ۱۸ سال رو تو نصف کاغذ بیاری شاید این خوب باشه ولی موضوع اینه که هیچ فراز و نشیبی که تو این مدت متحمل شدی اصلا تو نوشتت پیدا نیست

بار اولی که این متن رو خوندم گفتم شاید به این دلیله که گفتی ۱۸ ساله آرام !
ولی آرامش رو هم تو متن پیدا نکردم
میدونی چرا : مثلا
((عشق و دانش،این دو شوق نخست،بدان قدر که از آنها بهره یافتم،مرا به سوی آسمان سوق داده اند،اما احساس شفقت و همدردی با رنجهای آدمیان پیوسته مرا به زمین بازگردانده است))

این خود درد بزرگیست!

من هنوز نمیدونم با این درد بزرگ چرا ۱۸ سال آرام ؟

خواهش میکنم یه کم منو جلو ببر تا بیشتر بتونم بنویسم


۱۸ سال برای من آرام بود چون من ذاتا آدم آرومیم .
همه ی این مسایل رو میشه آروم هم داشت.در ضمن توی این متن آرام در مقابل راکد و بی تحرک نیست!

ناشناس دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1388 ساعت 02:44 ب.ظ


اینو بگم که امیدوارم اختلالی در درس خوندت ایجاد نکرده باشم چون شما هر چه زود تر جواب بدین من نظرم رو زودتر میگم

عرض کنم یه جمله هایی تو متنت منو یاده این متن میندازه!

((در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد و این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد، چون عموما عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیشامدهای نادر و عجیب بشمارند. و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آن را با لبخند شکاک و تمسخرآمیز تلقی بکنند))

و من احساس میکنم که این موضوع واسه نوشتن تو هم صدق میکنه!
به قول شاعر :
و آن خطاط سه گونه خط نوشتی
یکی را او خواندی و نه غیر.
یکی را هم او خواندی،هم غیر.
یکی را نه او خواندی و نه غیر.

و تو توی نوشته هات یه جاهای خالی گذاشتی!

تو قسمتی که در مورد عشق نوشتی منظورت کاملا واضحه ولی سعی تو در واضح کردن مطلب اون زیبایی رو از مطلب گرفته. مثلا جمله ی:
هر چند عشق از آن خوب تر است که با زندگی آدمیان درآمیزد.

زیباست ولی زیباتر از این میشد نوشت!


ناراحت نشو که انتقدانه مینویسم این واسه اینه که با بزرگانی که ازشون خوندم مقایسه میکنم !

نکته مثبت رو میشه در اول متنت پیدا کرد:
وقتی دیوانه وار کتابهایم را ورق میزدم، کتابهایی که یادگار ۱۸ سال زندگی آرام بود که من امروز باید بدانم چرا اینگونه با اینها عاشقانه زندگی می کرده ام و برای چه با آنها زیسته ام، به صفحاتی رسیدم که به نشانه ی اهمیت چند سطر از سطور تامل برانگیزش را آبی نقاشی کرده ام.

برای نشان دادن آرامش از دو نشانه استفاده کردی که واقعا آرامش رو به یاد آدم میندازه . رنگ آبی و دیگری اینکه 18 سال 18 سال گذشته مثلا اگه من بودم مینوشتم کتاب هایی که یادگار 180 سال آرامش من است خود به خود میبینی که استفاده از این عدد متن را هیجان انگیزتر میکنه و آدم رو بیشتر تو حس میبره!

خب زیاد تر نمینویسم تا نظر شما رو جویا بشم


نه نشد درست نخوندین!
در واقع فقط قسمت اولش رو من نوشتم بقیه اش کار برتراند راسله!تن اون خدابیامرز رو دیگه تو گور نلرزونید .D:
من دیگه تا آخر امتحانام نیستم.

احد یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 02:40 ق.ظ

لطفا هدفتون رو از وبلاگ نویسی بیان کنید

هدفم : منزوی نشدن افکارم

احد یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 02:49 ق.ظ

سلام آبجی گلم.وب جالبی داری.ممنون می شم یه سری هم به من بزنی.
در ظمن دوست دارید که با چه اسمی لینکتون کنم؟
شما منو با اسم شکست عشقی لینک کنید.
دوستون دارمو
همیشه ســـــــــــــبـــــــــــــز باشید.

سلام ممنون از لطفتون.
تعارف اصفهانیم که بلدین چرا آدرس وبلاگتونو نذاشتین دوست من؟
منو با اسم نی نواز لینک کنید.

احد دوشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:24 ب.ظ

من وبلاگ ندارم بعدا مزاحمتون میشم

اختیار دارین .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد